بازدیدکنندگان عزیز لطفا از تمام صفحات وبسایت (منتظر مهدی "عج") دیدن فرمایید و لطفا پیشنهادات و انتقادات خود را به اطلاعم برسونید.
در پناه حق و با آرزوی ظهور آقامون امام زمان "عج"...
* تاریخ تولد وب سایت :: 26/12/90 :: *
بازدیدکنندگان عزیز لطفا از تمام صفحات وبسایت (منتظر مهدی "عج") دیدن فرمایید و لطفا پیشنهادات و انتقادات خود را به اطلاعم برسونید.
در پناه حق و با آرزوی ظهور آقامون امام زمان "عج"...
قـَالَ فـانـَّکَ مِـنَ المُنـظَریـنَ الـی یـومِ الـوقـتِ المـعـلُومِ![]()
در روایات داریم شخصی در مورد جمله «یوم الوقت المعلوم» كه در این آیه اومده ، از امام صادق (ع) سوال كرد؛ حضرت فرمودند: وقتی كه قائم ما ظهور كند و به حجر كوفه بیاید، در این حجر شیطان به حضور آن حضرت می آید و زانو به زمین می زند و می گوید:یاویل من هذا الیوم (ای وای از این روز).
آنگاه امام قائم موی پیشانی شیطان را می گیرد و گردنش را می زند و او را به هلاكت می رساند.
اثبات الهداه ،ج7،ص101![]()
توی این شبای عزیز ما رو هم دعا کنین...
|| یا علی (علیه السلام) ||
دانلود آلبوم جدید و فوق العاده زیبای پویا بیاتی بنام "دور از تو سالها"
و اینک دور از تــو ســال هــا | تقدیم به هر قلبی که با شوق انتظار فرج می تپد ...
آهنگساز و خواننده : پــویــا بــیاتی | تنظیم: مهدی خیر خواهی | تهیه کننده: سید مهدی چاوشی
ترانه : مسعود اصلانی ، مریم سلطانی ، پریسا سیر ، اصغرعظیمی مهر ، ناصرونادر نامدار و پویا بیاتی
نوازندگان : مسعود نوروزی ، هادی جداری ، حمید رضا منفرد ، امیر اسماعیل زاده و مهدی خیر خواهی
با سپاس از : سید مجید بنی فاطمه،مسعود اصلانی،احسان بیاتی،سعید اصلانی،فواد غفاری و موسسه تبیان
پیشنهاد ویژه برای دانلود
دانلود قطعات با کیفیت اورجینال
آرامش | Download |
دور از تو سال ها | Download |
ظهور | Download |
بی کسی | Download |
رویا | Download |
باغ های پاییزی | Download |
یوسف | Download |
دانلود کل آلبوم در یک فایل زیپ | Download |
آقا جانم بیا...
ارزشمـنـدتـرین مکـان هایی کـ ه می تـوان در دنیـا حضـور داشت :
√ در فـکـر مـ✿ـولـا ؛
√ در قـلـب مـ✿ـولـا ؛
و √ در دعـای مـ✿ـولـا ...
••●! ❤ السَّلامُ عَلَیکَ یا بقیه الله ❤ !●••
کلید اسم اعظم خدا در قرآن
♥•٠·
مرحوم شیخ على اكبر عماد مى نویسد:
اسم اعظم خداوند تبارك و تعالى، آنهائى است كه در اولش، لفظ جلاله (الله ) و در آخرش لفظ (هو) باشد و همچنین، بدون نقطه باشد و در قرآن شریف، در پنج مورد چنین آمده است .
پس بنابراین، اسم اعظم (الله لااله الاّ هو) مى باشد. از شیخ مغربى نقل شده كه هر كس این پنج آیه را، وردِ خود كند و هر روز یازده مرتبه، به هر نیت و در هر مشكلى - كه برایش پیش آید- بخواند، بزودى نیت او برآورده خواهد شد. انشاءالله.
آن پنج مورد در قرآن چنین است :
1 - اَللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ لاتَاءْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لانوْمٌ لَهُ ما فى السَّمواتِ وَ ما فى الاَْرْضِ مَنْ ذَاالَّذى یَشْفَعُ عِنْدَهُ اِلاّ بِاِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ اَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لایُحیطُونَ بِشَئىٍ مِنْ عِلْمِهِ اِلاّ بِماشاءَ وَسِعَ كُرْسیُّهُ السَّمواتِ وَالاَْرْضَ وَ لایَؤُدُهُ حِفْظِهُما وَ هُوَ الْعَلِىُّ الْعَظیمِ. (بقره / 255)
2 - اَللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ نَزَّلَ عَلَیْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ وَ اَنْزَلَ التَّوریةَ وَالاِْنْجیلَ مِنْ قَبْلُ هُدىً لِلنّاسِ وَ اَنْزَلَ الْفُرْقانَ. (آل عمران، 2، 3، 4)
3 - اَللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ لَیَجْمَعَنَّكُمْ اِلى یَوْمِ الْقیامَةِ لارَیْبَ فیهِ وَ مَنْ اَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدیثاً. (نساء / 87)
4 - اَللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ لَهُ الاَْسْماءُ الْحُسنى .(طه / 8)
5 - اَللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ وَ عَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ. (تغابن / 13)
شیخ مفید فرموده است : اسم اعظم در سوره فاتحه است و بر اساس فرمایشِ امام صادق علیه السّلام اگر این سوره را 70 بار، بر مرده بخوانند و روح بر بدن میت برگردد، شگفت آور نیست .*
__________________
- تفسیر صافى، ج 1 / 88
منبع: جلوه هائى از نور قرآن در قصه ها و مناظره ها و نكته ها، عبدالكریم پاك نیا
منبع:www.shahinjamshidpour-fans.ir
Sar Leshgar
Lay Lay Rughia
Ach Gozun Gardash
Ahouye Teshne
Ashighin Goz Yashi
Ya Hossein
۵ شبی که دعا رد نمی شود + ۴ ذکر با خواص شگفت انگیز
پنج شبی که دعا رد نمیشود
از بین اعیاد، یکی روز عید فطر است. ما در روایات داریم که آن هم زمان مؤثر بر روی اجابت دعا است.
گفته شد ماه مبارک رمضان، ماه بازگو کردن کلام ربّ، یعنی قرآن است و ماه سخن گفتن عبد با ربّ است که از آن تعبیر به دعا میکنند؛ دعا را هم تقسیمبندی کردیم به مأثور و غیرمأثور و گفتیم که دارای آداب و شرایطی است. بالأخره بحث ما به اینجا رسید که عوامل تأثیرگذار روی اجابت دعا را بررسی میکردیم. یک عامل را عرض کردم «عامل زمانی» است. زمان مؤثر بر اجابت دعا در شبانهروز، روز خاص و شب خاص در هفته را بحث کردیم؛ همچنین ماه خاص در بین ماهها را که ماه مبارک رمضان بود و در مرتبه متأخّره آن، ماه رجب را مطرح کردم. بعد هم گفتیم که ایام و لیالی خاصی در بین همین ماهها هست که در ماه شعبان، نیمه شعبان بود و در ماه مبارک رمضان، لیالی قدر بود. غیر این زمانها، زمانهایی را هم میبینیم که در روایات مطرح میکنند. البته من نمیخواهم بهطور کامل اینها را شمارش کنم. فقط آنهایی را که نسبتاً مطرح هستند عرض میکنم.
تأثیرعید فطر بر اجابت دعا
از بین اعیاد، یکی روز عید فطر است. ما در روایات داریم که آن هم زمان مؤثر بر روی اجابت دعا است. به ذهنم این است که در گذشته من این را به مناسبت شب عید فطر مطرح کردم که علی(علیهالسلام) روز عید فطر در خطبهای این جملات را فرمودند: «أَلَا وَ إِنَّ هَذَا الْیَوْمَ یَوْمٌ جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ عِیداً وَ جَعَلَکُمْ لَهُ أَهْلًا فَاذْکُرُوا اللَّهَ یَذْکُرْکُمْ وَ کَبِّرُوهُ وَ عَظِّمُوهُ وَ سَبِّحُوهُ وَ مَجِّدُوهُ وَ ادْعُوهُ یَسْتَجِبْ لَکُمْ».۲ حضرت راجع به روز عید فطر میفرماید درخواست کنید از خدا و دعا کنید و بدانید که این دعاها را خداوند به اجابت میرساند و میپذیرد. معلوم میشود این زمان خاص روی اجابت دعا اثر دارد.
تأثیرعید قربان بر اجابت دعا
عید قربان هم که به آن «عید أضحی» میگویند، همینطور است. آنجا هم از علی(علیهالسلام) روایتی است که حضرت فرمود: «سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ یَخْطُبُ یَوْمَ النَّحْرِ»؛ یعنی شنیدم که پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در روز عید قربان داشت خطبه میخواند؛ «وَ هُوَ یَقُولُ هَذَا یَوْمُ الثَّجِّ وَ الْعَجِّ»؛ بعد خود پیغمبر «ثجّ» و «عجّ» را معنا میکنند؛ به «عجّ» که میرسند، میفرمایند: «وَ الْعَجُّ الدُّعَاءُ فَعِجُّوا إِلَى اللَّهِ»؛ یعنی «عجّ» همان دعا است؛ از خدا درخواست کنید. بعد پیغمبر این جملات را فرمود: «فَوَ الَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لَا یَنْصَرِفُ مِنْ هَذَا الْمَوْضِعِ أَحَدٌ إِلَّا مَغْفُوراً لَهُ».۳ قسم به آن موجودی که جان من در دست او است، کسی از اینجا نمیرود مگر اینکه مورد مغفرت خداوند قرار میگیرد. معلوم میشود دعا در آن روز مؤثر بود.
البته در روایت مربوط به عید فطر، علی (علیهالسلام) در خطبهشان به خود زمان تکیه میکند و میفرمایند: «أَلَا وَ إِنَّ هَذَا الْیَوْمَ یَوْمٌ جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ عِیداً»؛ و بعد هم میفرمایند:«وَ ادْعُوهُ یَسْتَجِبْ لَکُمْ». پس معلوم میشود این زمان بر دعا مؤثر است. ولی در اینجا دارد خطبه را در آن روز پیغمبر خواند و بعد فرمود که این روز چنین وچنان است. این روایت با آن روایت در همین جهت عامل «زمان» مشترک است؛ یعنی خود این روزها بر روی دعا مؤثر است. البته در روایت عید قربان، یک موضع و مکان مشخص هم مطرح است. چون حضرت فرمود: «لَا یَنْصَرِفُ مِنْ هَذَا الْمَوْضِعِ أَحَدٌ إِلَّا مَغْفُوراً لَهُ»؛ امّا در روایت عید فطر موضع و مکان مطرح نیست؛ فقط زمان روز عید مطرح شده است.
راجع به مکان ـیعنی عرفاتـ ما روایتی داریم که در باب خصوص ماه مبارک رمضان از امام صادق(صلواتاللهعلیه) است که حضرت فرمود: «مَنْ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ مَا یُغْفَرُ لَهُ إِلَى قَابِلٍ إِلَّا أَنْ یَشْهَدَ عَرَفَةَ». این روایت را گفتهاند ظهورش در این است که ـنعوذبالله، خدا نکند، خدا برای ما نیاوردـ اگر کسی در ماه مبارک رمضان مورد مغفرت الهی قرار نگرفت، او دیگر در آینده بعید است که مورد مغفرت خدا قرار بگیرد
سرّ نزدیکی دعا به اجابت در عید فطر و قربان
من حالا نکتهای را میخواستم نسبت به هر دو روایت عرض کنم و آن این است که هر دو روایت مربوط به عید فطر و عید أضحی است که در این دو روز «نماز عید و خطبه» تشریع شده است. چه بسا مسأله این است که در آن روز و آن زمان، توجه به خدا بیشتر است و لذا دعا هم به اجابت نزدیکتر است. چون هر دو روایت بخشی از خطبه نماز عید بود؛ هم برای علی (علیهالسلام)، هم برای پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم)، هر دو خطبه است. لذا این نکته که در بحث دعا مطرح است که هسته مرکزی دعا از نظر پذیرش که عبارت از توجه داعی به خداوند است را تقویت میکند. یعنی هرچه توجه بیشتر باشد، تأثیر دعا هم بیشتر میشود. هر دو روایت مربوط به روز عید و خطبه و هنگام نماز عید است. یعنی در دو موقعیتی است که انسانها متوجه خدا هستند؛ چون وقت نماز عید است و اصلاً برای عبادت و نماز و توجه به خدا آنجا جمع شدهاند. لذا آنچه که در دعا مطرح است و نسبت به اجابت، هسته مرکزی دعا است که همان توجه إلیاللهتعالی است، در هر دو موقعیت فراهم بوده است. میخواستم این نکته را بگویم که روز، روز عید بوده و روزی است که نماز عید میخواندند و بعد هم خطبه میخواندند؛ اصلاً برای نماز و خطبه آنجا جمع شده بودند. لذا در روایتی که برای پیغمبر است، حضرت میفرماید: «لَا یَنْصَرِفُ مِنْ هَذَا الْمَوْضِعِ أَحَدٌ إِلَّا مَغْفُوراً لَهُ»؛ کسی از اینجا نمیرود و متفرّق نمیشود مگر آنکه آمرزیده شده است. یعنی این خصوصیّت «موضع» را هم در این روایت مطرح کردهاند.
تأثیر عید مبعث بر اجابت دعا
یکی دیگر از اعیادی که در اسلام بزرگ است، روز مبعث است. یک روایت از امام صادق (صلوات اللهعلیه) است که حضرت فرمودند: «یَوْمُ سَبْعَةٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ رَجَبٍ نُبِّئَ فِیهِ رَسُولُ اللَّهِ مَنْ صَلَّى فِیهِ أَیَّ وَقْتٍ شَاءَ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ رَکْعَةً»؛ در روز بیست و هفتم ماه رجب که روز مبعث پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است، هرکس در هر وقت آن روز دوازده رکعت نماز بخواند؛ «ثُمَّ یَقُولُ اللَّهُ اللَّهُ رَبِّی لَا أُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً أَرْبَعَ مَرَّاتٍ»؛ بعد هم چهار مرتبه این جمله را بگوید؛ «ثُمَّ یَدْعُو فَلَا یَدْعُو بِشَیْءٍ إِلَّا اسْتُجِیبَ لَهُ فِی کُلِّ حَاجَةٍ».۴ بعد دعا کند، اینطور نیست که دعایی کند مگر اینکه به اجابت میرسد؛ نسبت به هر حاجت مشروعی که داشته باشد.
در اینجا دوباره زمان را مطرح کرده است؛ فرمود: «أَیَّ وَقْتٍ»؛ یعنی هر وقت از این روز که بخواهد؛ چه صبح باشد، چه بعد از ظهر باشد. بعد هم دقت کنید که اینجا هم نماز مطرح است. اوّل میفرماید دوازده رکعت نماز بخواند، بعد دعا کند. در آن دو مورد قبلی چون عید أضحی و عید فطر خودش نماز داشت، دیگر نماز جداگانهای مطرح نبود. آنجا خطبه هم داشت؛ ولی اینجا نه، روز مبعث نماز ندارد. لذا میگوید دوازده رکعت نماز بخواند و بعد دعا کند. دوباره این همان نکتهای است که من در بحث دعا گفتم و آن این است که مسأله بر محور همان توجه عبد به ربّ است. اوّل بهترین عملی که کُرنش و پرستش نسبت به معبود است را انجام بده، و بعد از او درخواست کن.
تأثیر روز عرفه بر اجابت دعا
ما روایات بسیار زیادی داریم که در آن، زمانها را مطرح کردهاند و این زمانهایی که ما تا حالا گفتیم را ردیف کردهاند که یک مجموعه است. در بین زمانهایی که مطرح شده، غیر از این سه عیدی که من عرض کردم ـیعنی عید فطر و عید أضحی و عید مبعثـ روز خاص دیگری هم هست که «روز عرفه» است و درباره آن خیلی روایت داریم که این زمان هم بر روی دعا مؤثر است. روایات متعددی داریم که من فقط به یکی دو مورد اشاره میکنم. روایتی از پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است که حضرت فرمودند: «أفْضَلُ الدُّعَاءِ دُعَاءُ یَومِ الْعَرَفَةِ».۵ روایت خیلی کوتاه و گویا است. بافضیلتترین دعاها، دعای روز عرفه است.
هم زمان، هم مکان
در اینجا من مسألهای را مطرح کنم؛ یک بحث تأثیر زمان روی اجابت دعا است، یک بحث تأثیر مکان بر روی دعا از نظر اجابت است. البته من حالا نمیرسم وارد این بحث شوم؛ امّا این یک مورد را اشاره میکنم. خود روز «عرفه»، یعنی این زمان در اجابت دعا مؤثر است؛ امّا نسبت به اجابت دعا در «عرفات» هم روایاتی داریم که این مکان را مطرح کرده است. پس ما یک زمان داریم که میگوییم «عرفه» و یک مکان داریم که عبارت است از «عرفات»، به اعتبار اینکه حجّاج به آن زمین میروند. هم زمان مؤثر است و هم مکان مؤثر است. مثل این میماند که بگویی لیله قدر مؤثر است؛ مسجد هم مؤثر است. ما در روایات نسبت به مکانها داریم که مسجد، مکان مؤثر در اجابت است. روایاتی داریم که اگر کسی حاجتی داشته باشد، وضو بگیرد و برود در مسجد دو رکعت نماز بخواند. میخواستم این را عرض کنم که یکوقت اینها با هم خَلط نشود. هم زمان مؤثر است، هم مکان مؤثر است که مکان خودش بحث دیگری دارد که بعداً عرض میکنم.
حضرت علی (علیه السلام) راجع به روز عید فطر میفرماید: درخواست کنید از خدا و دعا کنید و بدانید که این دعاها را خداوند به اجابت میرساند و میپذیرد. معلوم میشود این زمان خاص روی اجابت دعا اثر دارد
هم عرفه، هم عرفات!
در خصوص «عرفه»، چون مسأله مکان در ذهنها بوده، چه بسا بعضیها یکباره به ذهنشان میآمده که این عرفهای که در روایت وارد شده، نکند همان مسأله دعا در عرفات باشد؛ لذا من روایتی را میخوانم که میگوید نه، مسأله این نیست؛ اینجا تکیه روی «زمان» است و «مکان» را نمیخواهد مطرح کند. بحث مکان، بحث جداگانهای است. من میخواستم این را تفکیک کنم. در یک روایتی است از علی(علیهالسلام) که حضرت فرمود: «لَا عَرَفَةَ إِلَّا بِمَکَّةَ وَ لَا بَأْسَ بِأَنْ یَجْتَمِعُوا فِی الْأَمْصَارِ یَوْمَ عَرَفَةَ یَدْعُونَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ».۶ آنهایی که طلبه هستند خوب حرفهای من را گوش کنند تا اینها را بتوانند تفکیک کنند. ببینید حضرت چقدر زیبا جداسازی کردند؛ میفرماید اشکالی ندارد که در شهرهای دیگر هم که هستید، روز عرفه جمع شوید و دعا بخوانید. «لَا عَرَفَةَ إِلَّا بِمَکَّةَ»؛ ما در دنیا چند جا عرفات نداریم؛ یکجا داریم آن هم پشت مکّه است. آنجا زمین عرفات است. امّا «لَا بَأْسَ بِأَنْ یَجْتَمِعُوا فِی الْأَمْصَارِ یَوْمَ عَرَفَةَ یَدْعُونَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ». یعنی درست است که «عرفات» فقط یکجا است؛ ولی شما «روز عرفه» در جاهای دیگر جمع شوید و دعا کنید. چقدر زیبا اینها را از هم جداسازی میکنند که زمان خودش مؤثر است و تأثیرش غیر تأثیر مکان است.
هرکس در ماه رمضان مورد مغفرت واقع نشود…
راجع به مکان ـیعنی عرفاتـ ما روایتی داریم که در باب خصوص ماه مبارک رمضان از امام صادق(صلواتاللهعلیه) است که حضرت فرمود: «مَنْ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ مَا یُغْفَرُ لَهُ إِلَى قَابِلٍ إِلَّا أَنْ یَشْهَدَ عَرَفَةَ».۷ این روایت را گفتهاند ظهورش در این است که ـنعوذبالله، خدا نکند، خدا برای ما نیاوردـ اگر کسی در ماه مبارک رمضان مورد مغفرت الهی قرار نگرفت، او دیگر در آینده بعید است که مورد مغفرت خدا قرار بگیرد. چون بهترین زمانها این زمان بود. یعنی ماه رمضان برای اینکه انسان مشمول مغفرت الهی قرار بگیرد، بهترین زمان بود. حالا اگر کسی در این زمان مورد مغفرت واقع نشد، او دیگر در آینده مورد مغفرت قرار نخواهد گرفت، مگر اینکه عرفه را درک کند؛ «إِلَّا أَنْ یَشْهَدَ عَرَفَةَ».
اینجا از نظر طلبگی دو احتمال وجود دارد؛ احتمال اوّل این است که «إِلَّا أَنْ یَشْهَدَ عَرَفَةَ» یعنی «روز عرفه»؛ چون قبلش زمان مطرح است و بحث بر سر ماه مبارک رمضان است که خودش زمان است. احتمال دوم این است که منظور از «إِلَّا أَنْ یَشْهَدَ عَرَفَةَ» این باشد که مگر اینکه این موفق شود به «عرفات» برود؛ یعنی احتمال مکان را مطرح کردهاند. البته اگر عرفات هم مراد باشد، اینطور نیست که هر روزی که خواست به عرفات برود؛ بلکه آن هم مربوط به «روز عرفه» است. غرضم این بود که یکی از زمانهایی که اثرگذار است روی اجابت دعا و روایات بسیار هم راجع به آن داریم، روز عرفه است.
پنج شب مخصوص دعا
روایاتی هم که بین اینها را جمع کرده زیاد داریم؛ یک روایت از پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است که فرمودند: «خَمْسُ لَیَالٍ لَا تُرَدُّ فِیهِنَّ الدَّعْوَ?ُ أوَّلُ لَیْلَ?ٍ مِنْ رَجَبٍ وَ لَیْلَةُ نِصفٍ مِنْ شَعْبَانَ وَ لَیْلَ?ُ الْجُمُعَ?ِ وَ لَیْلَ?ُ الْفِطْرِ وَ لَیْلَ?ُ النَّحْرِ». (پنج شب است که دعا در آنها رد نمی شود: شب اول رجب، شب نیمه شعبان، شب جمعه، شب عید فطر و شب عید قربان)
یعنی همینهایی که ما همه را قبلاً گفتیم. ما روایات زیادی داریم که این زمانها را یکجا جمع کردهاند. البته در یکی چهار مورد دارد، یکی پنج مورد دارد. این روایت پنج مورد در آن مطرح شده بود که ما اینها را یکییکی بررسی کردیم. این مربوط به زمانها بود. آن وقت مکانها را هم ما داریم و روایاتی که مسأله مکانها را مطرح کرده است. حالا اگر شد من یک جلسه مکانها را هم مختصراً بررسی میکنم. چون من به اصل بحثم که میخواستم بروم سراغ دعاهای مأثور نرسیدم. آنچه تا اینجا گفتهایم به طور کلّی نسبت به دعاهای غیرمأثور بود. دعاهای غیرمأثور یعنی آن دعاهایی که خودمان از خدا میخواهیم حاجتهایمان را طلب کنیم. این بحث ما تا اینجا این بود. تا بعد إنشاءالله برویم سراغ مکانها و من یک مقداری راجع به آنها هم صحبت کنم و بعد هم اگر موفق شوم، میروم سراغ مسأله دعاهای مأثور که در آنجا یک بحث لطیفی هست که إنشاءالله وارد آن بحث میشوم.
tebyan.net
………………………………………………………………………….
۴ ذکر با خواص شگفت انگیز
امام صادق علیه السّلام می فرماید: «در شگفتم برای کسی که از چهارچیز بیم دارد، چگونه به چهار چیز پناه نمی برد؟
در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر حَسبُنَا الله وَ نِعمَ الوَکیل پناه نمی برد؟ زیرا به تحقیق شنیدم که خداوند عزّوجلّ به دنبال ذکر یاد شده فرمود: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جستند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زائد بر آن (سود در تجارت) بازگشتند و هیچ گونه بدی به آنان نرسید.
و در شگفتم برای کسی که اندوهیگن است، چگونه به ذکر لا اله الاّ اَنتَ سُبحانَکَ إنّی کُنتُ مِنَ الظّالِمینَ پناه نمی برد؟ زیرا به تحقیق شنیدم که خداوند عزوجل به دنبال ذکر فوق فرمود: پس ما (یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده) از اندوه نجات دادیم و همین گونه مؤمنین را نجات می بخشیم.
و در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر أُفَوِّضُ اَمری إلَی اللهِ إنَّ اللهَ بَصیرٌ بِالعِبادِ پناه نمی برد؟ زیرا به تحقیق شنیدم که خداوند عزوجل به دنبال ذکر فوق فرمود: پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.
و در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیبایی های دنیاست، چگونه به ذکر «ما شاءَ الله لا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ» پناه نمی برد؟ زیرا به تحقیق شنیدم که خداوند عزوجل بعد از ذکر یاد شده (از زبان مردی که فاقد نعمت های دنیوی بود، خطاب به مردی که از آن نعمت بهره مند بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند کمتر از خود می دانی، پس امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد …».
منبع: داستان هایی از یاد خدا، ص۴۵-۴۶.
ذكر و یاد خدا آثار سازنده روحى و اخلاقى فراوانى دارد كه یاد متقابل خدا از بنده، روشنى دل، آرامش قلب، ترس از(نافرمانى) خدا، بصیرت و شناخت شیطان، بخشش گناهان، و علم و حكمت از جمله آنهاست.
یكى از زیباترین جلوه هاى ارتباط عاشقانه با خدا و اساسىترین راههاى سیر و سلوك، ذكر است؛ یعنى مترنم بودن زبان و قلب انسان به اسمإ حسناى الهى و شاداب نگه داشتن گل روح در زیر باران یاد حق.
ذكر خدا، از یادبردن هستى محدود خویش در رهگذر یاد اسماى الهى است و تداوم و استمرار آن زنگار گناهان را از روى دل مىزداید؛ زیرا غفلت و فراموشى حق تعالى، ساحت دل را مكدر مىكند. از اینجاست كه یكى از رسالتهاى اولیاى الهى و كتابهاى آسمانى، برطرف نمودن این كدورت و تاریكى است و به همین علت «ذكر» را از اوصاف پیامبر و از نامهاى قرآن شمردهاند؛ چنانكه قرآن مجید به ذكر بودن پیامبر صلیاللهعلیهوآله چنین اشاره مىكند:
«...قد انزل الله الیكم ذكرا رسولا یتلوا علیكم آیات الله...». [1] «خداوند ذكرى (رسولى) را به سوى شما فرستاد تا آیات خدا را بر شما تلاوت كند».
مقصود اصلى، ذكر قلبى است نه ذكر زبانى. ذكر زبانى زمینه است براى پیدایش ذكر قلبى و آرامش با ذكر قلبى مشكلات را حل مىكند
همچنین از نامهاى قرآن مجید ذكر مىباشد: «انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون». [2] «ما ذكر (قرآن) را بر تو نازل كردیم و آن را حفظ خواهیم كرد».
وجه نامگذارى پیامبر صلیاللهعلیهوآله و قرآن به ذكر این است كه موجب یادآورى خداوند متعال مىباشند؛ زیرا یادآورى منوط به دانش قبلى است و این پیامبران و كتابهاى آسمانى مىباشند كه پرده غفلت و فراموشى را از روى دل كنار زده و نور الهى را بدان مىتابانند. بنابراین یاد خدا انسان را از حضیض مادیت به اوج معنویت مىرساند و امید را در انسان زنده مىكند و یإس و ناامیدى را كه از تنگناهاى زندگى مادى و معادلات بشرى ناشى مىگردد، برطرف مىكند.
ذكر خداوند آثار و ثمرات اعجابآور و با شكوهى دارد كه هریك از آنها در سازندگى روحى و اخلاقى انسان تإثیر به سزایى دارد. عمدهترین این آثار و ثمرات به شرح زیر است:
اولین اثر یاد خدا این است كه خداى متعال نیز انسان را یاد مىكند: «فاذكرونى اذكركم...». [3] «مرا یاد كنید تا شما را یاد كنم». از اینكه در این آیه شریفه یاد خداوند متعال، منوط به یادكردن بنده شمرده شده است، یك نكته دقیق فهمیده مىشود و آن عبارت است از تصور دو نوع ذكر از طرف خدا؛ الف: ذكر عام. - ب: ذكر خاص.
قرآن مجید تنها نسخه شفابخش اضطراب را یاد خدا مىداند و تنها پاسخ نداى فطرت را ذكر خدا مىبیند
اما ذكر خاص به بندگان خاص و ذاكر تعلق دارد و یك نوع توجه و لطف است از جانب خداوند متعال.
خداوند؛ ذكر خویش را موجب نورانى شدن و بیدارى دلها مىداند. مردن دل و افسردگى از هولناكترین سى روزیهاست؛ به طورى كه حضرت على اولین سفارششان به امام حسن مجتبى علیهما السلام - در نامهاى كه به ایشان نوشتهاند - این است كه بیش از هرچیز به آبادانى دل خویش بپردازد: «فانى اوصیك بتقوى الله -اى بنى- و لزوم امره و عماره قلبك بذكره...». [4] «دلبندم! تو را به تقوا و التزام به فرمان خدا، آباد كردن قلب و روح با ذكر او و چنگ زدن به ریسمان الهى توصیه مىكنم...».
یكى از زیباترین جلوه هاى ارتباط عاشقانه با خدا و اساسىترین راههاى سیر و سلوك، ذكر است؛ یعنى مترنم بودن زبان و قلب انسان به اسمإ حسناى الهى و شاداب نگه داشتن گل روح در زیر باران یاد حق.
یكى از موثرترین عوامل علاج مرگ دل و احیاى دوباره آن، پناه بردن به ذكر خداست؛ ذكر حق نور است و مداومت در آن، قلب را از تاریكى و ناامیدى و قساوت نجات مىدهد؛ شفافیت و لطافت و درك و شور و عشق به آن مىبخشد و گرمى و تپش و نشاط تازه در آن مىدمد. این ثمره ذكر را حضرت على علیه السلام چنین گوشزد مىكند: «ان الله تعالى جعل الذكر جلإ للقلوب تسمع به بعد الوقره و تبصر به بعد العشوه و تنقاد به بعد المعانده...» [5] «خداوند متعال یاد خویش را جلاى قلبها قرار داده، كه در اثر آن گوش، پس از سنگینى مىشنود و چشم پس از كمسویى مىبیند و بدین وسیله پس از لجاجت و دشمنى منقاد و رام مىگردد».
سومین اثرى كه براى یاد خدا بیان مىشود آرامش دل آدمى است. به تعبیر قرآن طمأنینه و سكون قلب از جمله آثار مستقیم یاد خداست: «الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذكرالله الا بذكر الله تطمئن القلوب». [6] «كسانى كه ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خداست، بدانید تنها با یاد خدا دلها آرام مىگیرد».
یاد خدا داروى معنوى اضطراب و افسردگى است كه از نظر روانشناسى علل آن ترس، آینده مبهم، نگرانى از شكست خوردن، ترس از بیماریها و نگرانى از عوامل طبیعى مىباشد. گذشته از مسأله بیمارى اضطراب، آرامش طلبى در فطرت انسان ریشه دارد و در سرشت انسانها حس آرامش جویى نهفته است و بسیارى از فعالیتهاى آدمى در حقیقت پاسخ به نداى الهى فطرت است.
وقتى به زندگى خود و بسیارى از افراد نظر مىكنیم، مىبینیم هدف بسیارى از كارهاى ما دستیابى به گوهر گرانبهاى آرامش است؛ یعنى انسانها در طول زندگى خود تلاش مىكنند تا به آرامش خاطر و طمأنینه نایل شوند. در این نقطه بین انسانها اشتراك نظر وجود دارد، ولى اختلاف نظر در تعیین و تشخیص چیزهایى است كه به زندگى آرامش مىبخشد.
بسیارند كسانى كه این گوهر نفیس را در گرو ثروت اندوزى و رفاه مادى مىدانند و آرامش گم شده خود را در آن مىجویند و به قول خودشان، پشت خود را مىبندند تا براى عمرى، خیال آسوده و آرامش خاطر داشته باشند؛ گروهى نیز آرامش را در كسب مقام و شهرت مىبینند و براى آن خود را به آب و آتش مىزنند؛ گروهى -به اشتباه- آرامش را در پناه بردن به دامن «اعتیاد"مىبینند تا دمى آرامش و تسكین یابند كه این آرامش كاذب است.
ذكر خداوند آثار و ثمرات اعجابآور و با شكوهى دارد كه هریك از آنها در سازندگى روحى و اخلاقى انسان تإثیر به سزایى دارد
ولى قرآن مجید تنها نسخه شفابخش اضطراب را یاد خدا مىداند و تنها پاسخ نداى فطرت را ذكر خدا مىبیند. [7] ولى مقصود ذكر قلبى است نه ذكر زبانى؛ زیرا قرآن كریم آن ذكر زبانى را كه با ذكر قلبى همراه نیست، ممدوح نمىشمارد بلكه مذموم مىداند درباره نماز مىفرماید: ...اَقِم الصَلاةَ لِذِكرى. [8] «نماز را با یاد من اقامه كن». و در سوره ماعون مىفرماید: فَوَیلٌ لِلمُصَلین الذِینَ هُم عَن صَلاتِهِم ساهُون. [9]«واى بر نمازگزارانى كه از نمازشان غافلند». معلوم مىشود اگر كسى نماز بخواند، هرچند كه ذكر خدا بر زبانش جارى است ولى غافل باشد و نداند چه مىگوید، كارش زار است.
بنابراین، مقصود اصلى، ذكر قلبى است نه ذكر زبانى. ذكر زبانى زمینه است براى پیدایش ذكر قلبى و آرامش با ذكر قلبى مشكلات را حل مىكند. [10] خداوند در سوره طه خطاب به حضرت موسى و هارون علیه السلام مىفرماید: اِذهَب اَنتَ وَ اَخوكَ بآیاتى وَ لا تَنیا فِى ذِكرى). [11]«تو و برادرت با آیات و معجزات من حركت كنید و در یاد كردن من سستى نكنید». این ذكر، ذكر قلب است؛ زیرا انسانى كه در برابر خطر مواجه مىشود و به مقاومت در برابر آن خطر، مأموریت پیدا مىكند، با ذكر زبانى نمىتواند مشكلى را حل كند؛ طمإنینه است كه مشكلات را حل مىكند و طمأنینه، با ذكر قلب است نه با ذكر زبان. البته ذكر زبان خوب است و زمینه را براى ذكر قلب فراهم مىكند. [12] در خصوص این بحث كه یاد خدا و ذكر قلبى آرام بخش دلهاست، امام صادق علیه السلام مىفرماید: «اِنَّ القَلبَ لَیَتَجلجلُ فِى الجَوفِ یَطلُبُ الحَقَ فَاذا اَصابَهُ اِطمَئن وَ قَرَّ». [13] «دل آدمى از درون مضطرب مى شود و در حقیقت خواهان حق است پس آنگاه كه به حق رسید، آرام و قرار مىگیرد».
حتما در اطراف خود افرادی را دیدید که به واسطه اخلاق خوب خود، مورد توجه و محبت اطرافیان قرار میگیرند! ایشان افرادی نرمخو، با زبانی ملایم، و رفتاری محبت آمیز هستند. در روایات بسیاری به این نکته توجه شده که خوش اخلاقی در قیامت یک امتیاز مثبت است که دارنده آن را در بسیاری از شرایط ، مساعدت و یاری میرساند.
و در مقابل، بداخلاقی تاثیرات بسیار منفی در وجود انسان دارد و شرایط سختی را به همراه میآورد. یکی از شرایطی که در اثر بداخلاقی ایجاد میشود؛ فشار قبر است. مثل جریان سعد بن معاذ.
«سعدبن معاذ»، رئیس قبیله «اوس» در مدینه بود. او از اصحاب و یاران نزدیك پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) بود و در جنگهای بدر، احد و خندق همراه آن حضرت شركت داشت. سعد بسیار مورد احترام پیامبر بود و حضرت ایشان را حاكم در قضیه "بنی قریظه" قرار داد.مدینه
سعدبن معاذ در سال پنجم هجرت پس از جنگ خندق در اثر جراحتی كه در بازوی خود داشت دچار خونریزی شدید شد. هنگامی كه پیامبر(صلی الله علیه و آله) از زخم سعد با خبر شد به عیادتش آمد و او را در آغوش گرفت و در حالی كه خون دست سعد به سر و صورت رسول خدا میپاشید، سر او را به دامن نهاد و پارچه سفیدی روی او كشید. آنگاه برای او دعا كرد: «بار خدایا! سعد در راه تو جهاد كرده و پیامبرت را تصدیق كرد، روح او را به خوبی بپذیر.» سعد در اثر زخم تیری كه به دستش رسیده بود در ۳۷ سالگی درگذشت .
به رسول خدا(صلى الله علیه و آله) خبر دادند که سعد بن معاذ فوت کرده است. پیامبر(صلى الله علیه و آله) با اصحابشان از جاى برخاسته، حرکت کردند. با دستور حضرت - در حالى که خود نظارت مىفرمودند - سعد را غسل دادند.
پس از انجام مراسم غسل و کفن، او را در تابوت گذاشته و براى دفن حرکت دادند.
در تشییع جنازه او، پیغمبر(صلى الله علیه و آله) پابرهنه و بدون عبا حرکت مىکرد. گاهى طرف چپ و گاهى طرف راست تابوت را مىگرفت، تا نزدیکى قبر سعد رسیدند. حضرت خود داخل قبر شدند و او را در لحد گذاشتند و دستور دادند سنگ و آجر و وسایل دیگر را بیاورند! سپس با دست مبارک خود، لحد را ساختند و خاک بر او ریختند و شکافها را پر کردند، سپس فرمودند:
من مىدانم این قبر به زودى کهنه و فرسوده خواهد شد، لکن خداوند دوست دارد هر کارى که بندهاش انجام مىدهد محکم باشد.
مادر سعد کنار قبر آمد و گفت: سعد! بهشت بر تو گوارا باد!
رسول خدا(صلى الله علیه و آله) فرمود: مادر سعد! ساکت باش ! با این یقین از جانب خداوند حرف نزن! اکنون سعد گرفتار فشار قبر است و از این امر آزرده مىباشد.
در این هنگام، مادر سعد کنار قبر آمد و گفت: سعد! بهشت بر تو گوارا باد!
رسول خدا(صلى الله علیه و آله) فرمود:
مادر سعد! ساکت باش ! با این یقین از جانب خداوند حرف نزن! اکنون سعد گرفتار فشار قبر است و از این امر آزرده مىباشد.
وقتی از قبرستان برگشتند. مردم که همراه پیغمبر(صلى الله علیه و آله) بودند، عرض کردند:
یا رسول الله! کارهایى که براى سعد انجام دادید نسبت به هیچ کس دیگرى تاکنون انجام نداده بودید: شما با پاى برهنه و بدون عبا جنازه او را تشییع فرمودید.
رسول خدا فرمود: ملائکه نیز بدون عبا و کفش بودند؛ از آنان پیروى کردم .
عرض کردند: گاهى طرف راست و گاهى سمت چپ تابوت را مىگرفتید!
حضرت فرمود: چون دستم در دست جبرئیل بود، هر طرف را او مىگرفت من هم مىگرفتم !
عرض کردند: یا رسول الله بر جنازه سعد نماز خواندید و با دست مبارکتان او را در قبر گذاشتید و قبرش را با دست خود درست کردید، باز مىفرمایید سعد را فشار قبر گرفت؟
حضرت فرمود: آرى، سعد در خانه بداخلاق بود، فشار قبر به خاطر همین است! (1)
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در مورد تشییع سعد فرمود: «قسم به آن كسی كه جانم در دست اوست! تابوت او را ملائكه حمل كردند و هفتاد هزار فرشته برای تشییع جنازه سعد فرود آمدند كه تا كنون به زمین نیامده بودند.»(2)
دیدیم فردی که پیامبر کارهای کفن و دفنش را انجام دادند و ملائک، از جمله حضرت جبرئیل (علیهالسلام) در تشییع جنازهاش شرکت کردند؛ به خاطر اخلاق بد، دچار فشار قبر شد.
و اما در مقابل اخلاق خوب هم تاثیرات خود را دارد:
امام صادق(علیهالسلام) مىفرماید: مردى در زمان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از دنیا رفت، او را براى دفن به گورستان بردند ولى هر چه كلنگ زدند، ذرهاى از زمین كنده نشد، نزد پیامبر اکرم رفتند و جریان را عرض کردند و پرسیدند که به چه علت زمین كنده نمىشود؟
پیامبر اکرم فرمود: بى تردید رفیق شما خوش اخلاق بوده است. حضرت ظرف آبی طلب نمود. ظرف آبى براى حضرت آوردند، دست مباركش را در آب گذاشت و از آن آب به زمین پاشید.
فرمود: اكنون به كندن زمین مشغول شوید. گوركنان شروع به كندن زمین كردند، گویا رمل نرمى بود كه زیر نیش بیل و كلنگ آنان به راحتى زیر و رو مىشد.(3)
امام رضا(علیهالسلام) از پدران بزرگوارش و از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) روایت مىفرماید كه آن حضرت به مردم فرمود:
«عَلَیْكُم بِحُسنِ الخُلقِ؛ فَإنّ حُسنَ الخُلقِ فِى الجَنَّةِ لاَ مَحالةَ؛ و إیّاكُم وَ سوءُ الخُلقِ؛ فَإنّ سوءُ الخُلقِ فِى النّار لاَ مَحالَةَ(4)؛ بر شما باد به خوش اخلاقى؛ زیرا خوش اخلاق جایش در بهشت است؛ و بپرهیزید از بد اخلاقى؛ زیرا بداخلاق جایش در دوزخ است.
حال منصفانه اخلاق خود را بررسی کنیم و ببینیم که چه نمرهای به اخلاق خود میدهیم؟
اگر بداخلاق هستیم با خواندن این روایات و حکایت چه تصمیمی میگیریم؟
آیا باز هم با پدر و مادر خود بداخلاقی میکنیم؟
آیا با همسر و فرزند خود اخلاق بدی خواهیم داشت؟
آیا با دوستان و اطرافیان خود رفتاری ناپسند خواهیم داشت؟
چیزی که مسلم است هیچ یک از ما توانایی تحمل فشار قبر را ندارد پس ناچاریم که اخلاق خود را خوب کنیم؟ نظر شما چیه؟
پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله) در توصیه به ابوذر، آخرین آیه سوره آلعمران را تبیین و مصداقش را مشخص میكند. آیه پایانی سوره آلعمران چنین است: "یا ایها الذین امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا واتقوا الله لعلكم تفلحون." این آیه شریفه گرچه مصادیق فراوانی نظیر مرزبانی و حفظ ثغور دارد ولی بارزترین مصداق آن، رفتن به مراكز مذهبی و انس گرفتن با عبادات دینی است، از این رو رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: "كثرة الاختلاف إلی المساجد فذلكم الرباط."(1)
رابطه آن است كه انسان وقتی نماز خواند خوشحال نباشد كه از عهده تكلیف بدر آمده و خود را فارغ بداند، بلكه باید شوق به عبادت و لذت ارتباط و مناجات با خداوند در او حالتی ایجاد كند كه منتظر نوبت نماز دیگر باشد.
از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نقل شده كه فرمودند: "فرق من با دیگران این است كه من چنان تشنهی نمازم كه هر چه بیشتر نماز میخوانم شوقم به نماز بیشتر میشود و هر چه بیشتر با خدای خود سخن بگویم اشتیاقم به مناجات با حق افزوده میشود."(2)
فرق نعمتهای مادی با معنوی آن است كه نعمتهای مادی، محكوم تزاحم و امتناع تداخل است، ولی نعمتهای معنوی كه مجرد و الهی است، محكوم به عدم تزاحمند، از این رو هر نعمت مادی، به اندازه خود از گنجایش ظرف كاسته و مزاحم ورود مظروف دیگری است، ولی نعمتهای معنوی، نه تنها از گنجایش ظرف خود نمیكاهد، بلكه به اندازه تأثیر وجودی خود، مایه وسعت آن گشته، زمینه نزول مظروفهای معنوی دیگر را فراهم میكند، چنانكه امیرالمؤمنین(علیهالسلام) درباره علم فرمود: "كل وعاء یضیق بما جعل فیه إلا وعاء العلم فإنّه یتّسع به"(3)؛ هر ظرفی با آمدن مظروف از ظرفیتش كاسته میشود مگر ظرف علم كه با آمدن مظروفْ، ظرفیت آن بیشتر میشود.
شاهد بر مطلب مزبور، مسئله افزون طلبی در علم است، چنانكه در همین وصیت آمده است كه ابوذر به رسول اكرم(صلی الله علیه و آله) عرض كرد: "زدنی یا رسول الله"؛ بیشتر افاضه كن، كه این روش افزون طلبی در علوم و معارف از سیره پیامبر آموخته شد، زیرا خداوند سبحان به پیامبرش میفرماید: "قل رب زدنی علماً"(4)، یعنی تو از خداوند سبحان علم برتر و بالاتر طلب كن و در مسایل علمی افزون طلب باش.
پایگاه فرهنگی تفریحی ایران ناز
شیطان چگونه به آدمی نفوذ می کند؟
وسوسههای شیطانی معمولاً تدریجی و گام به گام است. او نمیتواند یكباره و ناگهانی بر انسان مسلط شود و او را به دام خود و بدبختی بكشاند. بلكه آرام آرام و گام به گام در او نفوذ میكند تا بر او تسلط كامل یابد.
قرآن میفرماید: «ای مردم! "از نعمتهای حلال و پاكیزه خداوند كه در روی زمین است بخورید و از گامهای شیطان پیروی نكنید، كه او دشمن آشكار شما است".
از این آیه معلوم میشود كه، تسلط افكار شیطان بر انسان تدریجی و لحظه به لحظه است نه دفعی و ناگهانی. تمایلات شیطانی، مقدماتی دارد كه اسیران شهوت، كمكم در دامش گرفتار میآیند. زمزمههای دوستان ناباب، شركت در محافل نامناسب، ترغیب تشویق آْلودگان، جملگی از عوامل تدریجی انحرافاند. شیطان، اول اندیشه گناه و نیات سوء خود را ماهرانه و پنهانی به قلب انسان القا میكند و كارهای زشت و پلید او را در نظرش زیبا جلوه میدهد و آوای خود را آرام آرام در گوش جانش سر میدهد، تا آن كسی را كه آماده است به سراغ مطلوبش ببرد.
از آن جا كه كار شیطان اغواگری و فریب است، باید زمینهای مناسب برای نفوذ خویش داشته باشد. و این زمینهها میتواند نقطه ضعفها، حساسیتها، محرومیتها، عقدهها و به طور كلی صفات منفی باشد.
این كونه صفات، راه فعالیت و نفوذ قطعی را برای شیطان باز میگذارد و اسباب تسلط را برایش فراهم میآورد.
بنابراین، شهوات سركش، خودخواهیها، حب جاه و مقام، حب مال و منال، حسادتها، رقابتها، شهرتطلبی و افزون خواهیها، عقدههای حقارت و خودكم بینیها، همگی از دامهای خطرناك شیطاناند. هر كس راه این امراض روانی را ببندد، به دام شیطان نخواهد افتاد.
وسوسههای تدریجی شیطان، همانند میكربهای بیماریزا هستند كه در همه جا وجود دارند. اما از نظر ابتلا، تنها آن گروه را مبتلا میسازند كه بر اثر ضعف بنیه، قدرت مقاومت در برابر میكروب را ندارند. قرآن، استیلا و تسلط شیطان را تنها بر كسانی میداند كه او را دوست خود گرفتهاند و به اغوا و فریب شیطان برای خدای یكتا شرك آوردهاند.
انسان در هر مرحله از ایمان، یا در هر سن و سالی كه باشد، گاه گاه احساس میكند كه نیروی توانمندی از درون، او را به سوی گناهی میخواند، كه این گونه حالات بیشتر در سالهای جوانی خودنمایی میكند. در چنین حالتی، آدمی دچار وسوههای شیطانی گردیده و با مختصر غفلتی، ممكن است دچار لغزش شود. در این شرایط تنها راه نجات این است كه انسان از قدرت پنهان الهی مدد جوید و از درگاه خداوند بخواهد تا در كنف حمایت خود، او را از شر شیطان و نفس اماره نجات دهد. خودش هم باید دقت كند كه هرگز با شیطان و شیطانصفتان یار و دمساز نشود و از شر آنها پیوسته خود را دور نگه دارد.
حال باید دید، چگونه از نفوذ شیطان در امان باشیم؟
حقیقتی در مورد نامه اعمال
یکی از مراحل حسابرسی ارائه پرونده اعمال است. بر اساس آیات و روایت، تمام اعمال، رفتار، سخنان، حرکات و حتی نیتهای انسان ثبت و ضبط میشود: «إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَى وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَکُلَّ شَیْءٍ أحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِین»؛ «آرى ماییم که مردگان را زنده مىسازیم و آنچه را از پیش فرستادهاند با آثار [و اعمال]شان درج مىکنیم و هر چیزى را در کارنامهاى روشن برشمردهایم» .(۱)
بر اساس برخی آیات نه تنها اعمال و نتایج آنها، بلکه اندیشهها و تدبیرهای نیمه شبها نیز ثبت و ضبط میشود: «وَ یَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُواْ مِنْ عِندِکَ بَیَّتَ طَآئِفَةٌ مِّنْهُمْ غَیْرَ الَّذِی تَقُولُ وَاللّهُ یَکْتُبُ مَا یُبَیِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ وَ کَفَى بِاللّهِ وَکِیلًا»؛ «و مىگویند فرمانبرداریم ولى چون از نزد تو بیرون مىروند جمعى از آنان شبانه جز آنچه تو مىگویى تدبیر مىکنند و خدا آنچه را که شبانه در سر مىپرورند مىنگارد پس از ایشان روى برتاب و بر خدا توکل کن و خدا بس کارساز است».(۲) همچنین فرشتگان خداوند هر سخنی را که انسان بر زبان میآورد و حتی اسرار نهانی و نجواهای او را مینویسند: «إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیَانِ عَنِ الْیَمِینِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِیدٌ ƒ مَا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ»؛ «آنگاه که دو [فرشته] دریافتکننده از راست و از چپ مراقب نشستهاند [آدمى] هیچ سخنى را به لفظ درنمىآورد مگر اینکه مراقبى آماده نزد او [آن را ضبط مىکند] ».(۳)
بیشک نامه عمل انسانها در آخرت از سنخ کتاب و دفتر دنیوی نیست و اینگونه نیست که ثبت و ضبط رفتارهای انسان از راه نوشتن صورت بپذیرد؛ زیرا در این صورت کتابی که در بردارنده اعمال عمر یک انسان است، کتابی بسیار پرحجم خواهد بود که به آسانی قابل مطالعه نیست؛ در حالی که بر اساس روایات اعمال انسان در نامه عمل چنان ثبت میشود که با نگاهی میتوان بر آنها آگاهی یافت. افزون بر این خط و رسمهای معمولی قابل انکار است، در حالی که بر اساس آیات و روایات خطوط نامه عمل قابل انکار نیست.(۴)
حقیقت نامه عمل
برخی معتقدند نامه عمل کنایه از نفس آدمی است که آثار اعمال او بر آن نقش میبندد. بر اساس این تفسیر هر چیزی را که انسان با حواس خود ادراک کند، اثری در روحش باقی میگذارد و همه آن آثار در صحیفه ذات و خزانه مدرکاتش گرد میآیند. همچنین هر کار خوب یا بدی را که انسان انجام میدهد، هر اندازه ناچیز باشد، در صفحه ضمیرش نوشته میشود؛ به ویژه آنها که به صورت هیئات و صفات در نفس رسوخ کرده و به صورت خلق راسخ و ملکه نفسانی درآیند. همینها موجب خلود انسان در ثواب یا عقاب الهیاند، بنابراین نامه عمل هر انسان کتاب روح اوست.(۵)
فرشتگان خداوند هر سخنی را که انسان بر زبان میآورد و حتی اسرار نهانی و نجواهای او را مینویسند: «إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیَانِ عَنِ الْیَمِینِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِیدٌ ئ’ مَا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ»؛ آنگاه که دو [فرشته] دریافتکننده از راست و از چپ مراقب نشستهاند [آدمى] هیچ سخنى را به لفظ درنمىآورد مگر اینکه مراقبى آماده نزد او [آن را ضبط مىکند]
تا وقتی در این دنیا هستیم، این کتاب پیچیده و بسته است؛ ولی با مرگ گشوده میشود و موانع برطرف میگردد. در آن روز است که به انسان گفته میشود: «لَقَدْ کُنتَ فِی غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَکَشَفْنَا عَنکَ غِطَاءکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ»؛ «[به او مىگویند] واقعا که از این [حال] سخت در غفلت بودى و[لى] ما پردهات را [از جلوى چشمانت] برداشتیم و دیدهات امروز تیز است».(۶)
برخی دیگر معتقدند نامه اعمال در بردارنده اعمال و حقایق آنهاست، نه خطها و نوشتههایی که طبق قرارداد و اصطلاح بر مفاهیم معینی دلالت دارند. چنانکه در آیات بسیاری به این مطلب اشاره شده است: «یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُّحْضَرًا وَ مَا عَمِلَتْ مِن سُوَءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَهَا وَبَیْنَهُ أَمَدًا بَعِیدًا وَ یُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَاللّهُ رَۆُوفُ بِالْعِبَادِ»؛ « روزى که هر کسى آنچه کار نیک به جاى آورده و آنچه بدى مرتکب شده حاضر شده مى یابد و آرزو مىکند کاش میان او و آن [کارهاى بد] فاصلهاى دور بود و خداوند شما را از [کیفر] خود مىترساند و [در عین حال] خدا به بندگان [خود] مهربان است».(۷)
تعبیر خواندن که در مورد نامه اعمال به کار رفته است: «اقْرَأْ کَتَابَکَ کَفَى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیبًا»(۸) مفهوم وسیعی دارد که هر گونه مشاهده را در معنای وسیعش در بر میگیرد؛ مانند جمله «در چشمهای تو این تصمیم را خواندم». همچنین در مورد عکسهایی که از بیماران گرفته میشود تعبیر خواندن به کار میرود.(۹)
تا وقتی در این دنیا هستیم، این کتاب پیچیده و بسته است؛ ولی با مرگ گشوده میشود و موانع برطرف میگردد. در آن روز است که به انسان گفته میشود: «لَقَدْ کُنتَ فِی غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَکَشَفْنَا عَنکَ غِطَاءکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ»؛ « [به او مىگویند] واقعا که از این [حال] سخت در غفلت بودى و[لى] ما پردهات را [از جلوى چشمانت] برداشتیم و دیدهات امروز تیز است»
برخی دیگر نیز معتقدند نامه اعمال، آثار تکوینی اعمال انسان است که در آخرت آشکار میشود. طبق این تفسیر اعمال همانگونه که در درون جان انسان اثر میگذارد، در عالم بیرون و در فضا و هوای اطراف، در زمینی که بر آن زندگی میکند و در همه چیز اثر دارد، گویی بر آنها نقش میبندد؛ نقوش طبیعی و غیرقابل انگاری که به وسیله قوا و نیروهای عالم هستی و فرشتگان در دل این موجودات ثبت میشود و در قیامت با برداشته شدن پردهها آشکار میشوند.
این آثار از تمام حیط بیرون جمعآوری میشود و به صورت فشرده به دست هر کس داده میشود و با یک نگاه در آن، حال هر کس معلوم میشود؛ مانند فسیلها و سنگوارههایی که از جانداران میلیونها سال قبل به جای مانده و نه تنها شکل آنها را ترسیم میکند که بسیاری از حقایق زندگی آنها را میتوان از این سنگوارهها و فسیلها دریافت. در واقع سنگهای زمین، نامه اعمال و اشکال آن حیوانات است، اما با خطوطی نوشته شده که برای هیچ کس قابل انکار نیست.(۱۰)
برخی دیگر نیز معتقدند نامه اعمال ضمیر باطن یا وجدان مخفی انسان است. در روانشناسی امروز به اثبات رسیده که در وجدان مخفی یا شعور ناآگاه او اثر میگذارد.(۱۱)
تبیان
اگر در نماز حضور قلب ندارید حتما بخوانید
بزرگان ما براى تحصیل خشوع و حضور قلب در نماز و سایر عبادات، راه های متعددی همچون: تحصیل معرفت والا به خدا و دنیا، عدم توجه به کارهاى پراکنده و مختلف ، انتخاب محل و مکان خاص برای نماز و سایر عبادات ، پرهیز از گناه، آشنایی به معنی نماز و فلسفه افعال و اذکار آن ، انجام مستحبات نماز و آداب مخصوص و مراقبت و تمرین حضور قلب را بیان نموده اند.
حضور قلب در نماز امر بسیار مهمی است که شخص باید با تلاش و زحمت به دنبال رسیدن به آن در نماز باشد کسی که بیشتر ساعات عمر خود را در بیهوده کارى و لهو و لعب می گذراند نمی تواند در نماز حضور قلب پیدا کند زیرا به هر آنچه انسان مشغول باشد، قوه مخیّله (که کارش صورت سازى است) در نماز همان عمل را در نظرش جلوه می دهد و هر چه بخواهد حواس خود را جمع کند فورى موهومات و خیالات به سراغ او می آید و حواسش را متفرّق می گرداند اما کسى که در همه وقت همه اعمال وافکارش بر طبق عقل و شرع انجام شود و هدفش در همه کار تحصیل رضاى حق تعالى باشد، چنین کسى بخوبى می تواند بنا بر عادت، خود را از موهومات و خیالات فاسد حفظ نماید و حضور قلب پیدا کند آن وقت است که حالت خشوع و خضوع پیدا می نماید. ( تفسیر مخزن العرفان ج۹ ص۹)
مقصود از حضور قلب در نماز این است که هر آنچه با روح عبادت سازگار نیست، اعم از افکار مربوط به دنیای خود یا دیگران باشد را از خود دور گرداند، اما افکاری که منافات با روح عبادت نداشته باشد خدشه ای به حضور قلب نمی زند، البته این یک مسئله شخصی است و هر فردی به خوبی درک می کند چه افکاری حضور قلب او را از بین می برد و باید از آنها خودداری کند و این را هم می دانیم که که حضور قلب درجاتی دارد و انسانی که از درجات بالای حضور برخورداراست، مطلقا از غیر خدا و امور خدایی چشم می پوشد.
بزرگان ما براى تحصیل خشوع و حضور قلب در نماز و سایر عبادات، اموری را بیان نموده اند که رعایت آنها می تواند مفید باشد. ( تفسیر نمونه ج ۱۴ص۲۰۵-۲۰۶)
۱ـ بدست آوردن آن چنان معرفتى که دنیا را در نظر انسان کوچک و خدا را در نظر انسان بزرگ کند، تا هیچ کار دنیوى نتواند به هنگام راز و نیاز با معبود نظر او را به خود جلب و از خدا منصرف سازد. یعنی نماز گزار باید معرفتی نسبتاً درست از خدای متعال داشته باشد و بداند که با چه کسی رو به رو می شود. خدای متعال کمال محض است و جامع همه ی کمالات بلکه عین کمال است و یکی از کمالات الهی حکمت است. به همین دلیل تمام افعال الهی هدفمند است، و از افعال الهی، آفرینش جهان هستی و گل سرسبد آن انسان است و هدف آفرینش، رسیدن به کمال (تکامل) است که این حقیقت جز از راه صحیح (صراط مستقیم) میسر نمی شود، و صراط مستقیم همان بندگی خداوند است: «وَ أَنِ اعْبُدُونی هذا صراط مُسْتَقیم] یعنی اطاعت از همه دستورات و قوانین الهی که مهم ترین و بارز ترین آنها، در قالب عبادت تجلی می یابد.
اگر کسی فلسفه عبادت را نداند نصیبی از آن نمی برد و فلسفه عبادت فقط در پرتو بینش دینی قابل دریافت است.
۲ـ توجه به کارهاى پراکنده و مختلف، معمولا مانع تمرکز حواس است.
و هر قدر انسان، توفیق پیدا کند که مشغلههاى مشوش و پراکنده را کم کند به حضور قلب در عبادات خود کمک کرده است.
۳ـ انتخاب محل و مکان نماز و سایر عبادات نیز در این امر، اثر دارد، به همین دلیل، نماز خواندن در برابر اشیاء و چیزهایى که ذهن انسان را به خود مشغول مىدارد مکروه است، و همچنین در برابر درهای باز و محل عبور و مرور مردم، در مقابل آئینه و عکس و مانند اینها، به همین دلیل معابد مسلمین هر قدر سادهتر و خالى از زرق و برق و تشریفات باشد بهتر است چرا که به حضور قلب کمک مىکند.
۴ـ پرهیز از گناه نیز عامل مۆثرى است، زیرا گناه قلب را از خدا دور مىسازد، و از حضور قلب مىکاهد.
بایداز اعمال ظلمت زا (گناه) پرهیز کنیم تا عبادت در باطن ما اثر کند و موجب نشاط گردد. لذا در روایات وارد شده است، تا آن جا که برایتان امکان دارد از گناه فاصله بگیرید؛ زیرا ظلمت با گناه به باطن راه می یابد، «اذا اذنب الرجل دخل فی قلبه نقطة سوداء»
امام صادق (علیه السلام) مىفرماید: پدرم امام باقر (علیه السلام) مىفرمود: هیچ چیز براى قلب زیانبارتر از گناه نیست، چه آنکه قلب با گناه مىآمیزد و با آن گلاویز مىشود تا بالاخره گناه بر قلب چیره شده و آن را وارونه مىسازد. ( الکافی ج : ۲ ص : ۲۶۸ )
یعنى قلب به حساب طبع اولى، ملکوتى و رو به خدا ست، ولى در اثر گناه چهرهاش وارونه گشته، ناسوتى و شیطانى مىشود.
امام صادق (علیه السلام) مىفرماید:گناه انسان را از نماز شب محروم می سازد ( لذّت مناجات با خدا را از او سلب مىکند) همانا تأثیر گناه از کارد برنده سریعتر است. ( الکافی ج : ۲ ص : ۲۷۲)
۵ـ آشنایی به معنی نماز و فلسفه افعال و اذکار آن، عامل مۆثر دیگرى است.
۶ـ انجام مستحبات نماز و آداب مخصوص آن چه در مقدمات و چه در اصل نماز نیز کمک مۆثرى به این امر مىکند.
۷ـ از همه اینها گذشته، این کار مانند هر کار دیگر نیاز به مراقبت و تمرین و استمرار و پىگیرى دارد، بسیار مىشود که در آغاز انسان در تمام نماز یک لحظه کوتاه قدرت تمرکز فکر پیدا مىکند، اما با ادامه این کار و پىگیرى و تداوم آن چنان قدرت نفس پیدا مىکند که مىتواند به هنگام نماز دریچههاى فکر خود را بر غیر معبود، مطلقا ببندد.
و در ادامه این مقاله، یک پرسش و دو پاسخ در مورد نماز را نیز مطرح می کنیم:
سوال: در حال اختیار یا اضطرار، در چه رکعتی از نماز واجب می توان به نماز قضا عدول کرد؟
آیة الله خامنه ای (دام ظلّه):
در هر رکعتی که عدول از نماز ادا به نماز قضا امکان داشته باشد، مانع ندارد.
استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعة الزهراء قم
آیة الله فاضل لنکرانی(ره):
در صورتی که نماز قضا حتمی باشد و در رکعتی باشد که از رکعات نماز قضا بیشتر نشده باشد.
استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعة الزهراء قم
منابع:
اسلام کوئیست
استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعة الزهراء قم
نوحه فوق العاده زیبا و شنیدنی سلیم موذن زاده اردبیلی به نام زینب زینب
(برای دانلود به ادامه مطلب بروید...)
مداحی جدید حاج محمود کریمی در جلسه عزاداری شب سوم محرم١٣٩١
(برای دانلود به ادامه مطلب بروید...)
آلبوم جدید و فوق العاده زیبای امیر علی به نام روزهای محرم
( ترانه ، آهنگ و تنظیم : امیر علی )
( ویژه محرم )
(برای دانلود این آلبوم زیبا و شنیدنی به ادامه مطلب بروید...)
(ترانه:نوید ابوترابی/تنظیم،میکس و مسترینگ:فریبرز خاتمی/تنظیم قطعه دیدار آخر:حامد جاودان فرد)
(این آلبوم به دو زبان فارسی و ترکی خوانده شده است/مدیر اجرایی:معین سعادتمند )
( ویژه محرم )
(برای دانلود این آلبوم زیبا و شنیدنی به ادامه مطلب بروید...)
آلبوم جديد فریبرز خاتمی و شاهین جمشیدپور به نام تشنه لب لر
( تنظيم : فريبرز خاتمي / ترانه : مرحوم رحيم منزوي , سيفي , صبا )
(برای دانلود این آلبوم زیبا و شنیدنی به ادامه مطلب بروید...)
___.:.:.امشب منتظر آلبوم جدید شاهین و فریبرز بنام ماه حسین از همین وب سایت باشید.:.:.___
موسیقی : پویا بیاتی " تنظیم: فریبرز خاتمی " دف : شهرام نورزاده
چکامه سرایان: مسعود اصلانی ، مهدی رحیمی ، اصغر عظیمی مهر ، امیر اکبر زاده ، پویا بیاتی
به اهتمام : مسعود اصلانی ، احسان بیاتی ، محمد ابراهیم باقریان و موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان
پویا بیاتی: این روزها باید دلم شش گوشه باشد ، گوشه های اشک ، تکه های آه ، آه .. بغض می کشد مرا دو ماه
با سپاس فراوان از تلاشهای شبانه روزی فریبرز خاتمی که بی دریغ برای به ثمر نشستن این مجموعه زحمت کشید
(برای دانلود این آلبوم زیبا و شنیدنی به ادامه مطلب بروید...)
مداحی جدید حاج محمود کریمی در جلسه عزاداری شب دوم محرم 1391
(برای دانلود به ادامه مطلب بروید...)
مداحی جدید حاج محمود کریمی در جلسه عزاداری شب اول محرم 1391
(برای دانلود به ادامه مطلب بروید...)
تعداد صفحات : 4